دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

شازده خانوم کوچولو...

خانوم آرایشگررررررررررررر

سلام گل تیز هوش من چند روز پیش دیدم سرو وضعم ناجور شده آینه و موچین برداشتم و داشتم خودمو مرتب می کردم شما هم داشتین بازی می کردین و هر از گاهی یه نیم نگاهی بهم مینداختی منم فکر کردم خوب مثل اینکه دینا خانوم از این یه کار زیاد خوشش نیومده که نیومده گیر بده آینه موچین رو بدم بهش و بعد اینکه کارم تموم شد پاشدم رفتم تو آشپز خونه و اصلا یادم رفت چیزامو بردارم وقتی برگششششتم با این صحنه مواجه شدم   صدااات که زدمممممممم: بعدش هم هر کااری کردم ندادیشون بهم که ندادی بعد هم نشستی کنار اسباب بازیهات و ...     آخه ورووووووجک تو چیکار داری به این کاراااااااااااااااااااااا ...
19 اسفند 1392

سوغاتی خوروووووووون

سلام عشق زیبای مامان مامانی و بابایی(مادر و پدر مهربونم)چند روزی رفته بودن مشهد حالام خداروشکر به سلامتی برگشتن و برامون کللللی سوغاتی آوردن و منو که عاشق سوغاتی خورون هستم رو بیش از پیش شادم کردن مامانی و بابایی عزیز (یابه قول دینا مَ و عبدول)دستتون درد نکنه خدا برامون حفظتون کنه و بهتون عمر باعزت بده حالام سوغاتیهای شما دختر گلم رو میذارم       خلااااصه امسال هم مثل پارسال لباس عیدیت رو مامانی و بابایی خریدن دستشون درد نکنه عسلم دعا کن خدا اونا رو برامون نگهشون داره فدای جدت بشممممممممممم کاش من هم یه وبلاگ داشتم تا عکسای سوغاتیهای خودم و بابایی رو هم توش میذاشتم ...
19 اسفند 1392

نقاش خانوم

سلام پیکاسو خووونه عسلم مامان فدات شه که عااشق دفتر و خودکاریییییییی و تا یه خودکار گیر میاری دنبال کاغذ میگردی تا خط خطیش کنی و البته اگه خودکار گیر نیاری دیوار راهرویی که به اتاقت میرسه رو خط خطی می کنی (فقط هم هر بار همونجا رو ) این هم عکس اولین خط خطیت رو دیوار خونه ...
16 اسفند 1392

خانوم حسابدااااااااااااااااار

  سلام گل گلی من باید قبل هر چیز بگم که احساس می کنم خیلی به ریاضی علاقه  داری چون هممممش یا در حال شمردن مبلایی و 1-2 می کنی یا داری ورزش و نرمش می کنی و 1-2 می کنی وقتی هم که یه ماشین حساب دستت بیفته...           ...
16 اسفند 1392

کمک کار مامان 2

سلام عششششق نازم عشقم کشیده باز هم عکسهایی از تمیز کاریهات و کمک کردن بهم  تو کارهای خونه رو برای دوستات بذاااارم و دل همه اونایییکه پسر دارن رو آااااااااااااااااب کنم حالا این شما و این کمک کار ماماااان         امممممممما همین که چشمش به گوشی بابایی می افته کار و کاسبی یاادش میره و به الو بازی مشغول میشه ...
16 اسفند 1392

بابا و دینا کپی

سلام ناز نازی مامان شما وقتی تو دل مامان بودی همه اش با خودم می گفتم خدایا یعنی عشق کوچولوم شبیه کیههههه؟؟ همه هم می گفتن وقتی دفعه اولیکه حرکت نی نی تو دلت رو احساس کنی به هر کی نگاه کنی نینیت شبیه اون میشه خلاااااصه ما هم مونده بودیم که این قضیه راسته یا درووووغ تا اینکه شب اول شعبان سال 91 در حالیکه پیش بابایی بودم و داشتم کارتون می دیدم حرکت شما رو تو دلم احساس کردم و بلافاصله برگشتم و به بابات نگاه کردم.... گذشت و گذشت و گذشت ...تا شما بدنیا اومدی روزیکه بدنیا اومدی همه می گفتن  شبیه منی اما خودم معتقد بودم شبیه باباتی و هر چه بزرگتر میشدی این شباهت بیشتر میشد و حالا هم عیی...
10 اسفند 1392

ماجراهای پانیذ ِ دینا2

ماجراهای دختر نازم با عروسک محبوبش رو که میدونییییییید حالا این عروسک کوچولو اسم داره اسمش هم پانیذه (به عشق پانیذ کوچولومون) لباسهای کوچمولویی دینا خانوم رو هم پوشیده این هم عکسش این هم باقی ماجرا خانوم خانومای مامان هر کاری که ما باهاش می کنیم با پانیذش می کنه مثلا:1.عوضش می کنه و قول خودش جیششش 2.بهش جی جی میده(جدیدا با اصرار خودش به ما هم جیجی میده) 3. بهش قطره میده(که البته تو اینجا تا رفتم عکس بندازم مراسم قطره دهی توم شد) و لالاش هم میده البته مراسم خوندن لالایی برای پانیذ بصورت خانوادگی اجرا میشه   تازه بقیه عروسکها رو هم پانیذ خطاب می کنه مثلا چند روز پیش براش سی...
10 اسفند 1392

ولنتاینت مباااارک

سلااااام عشق زیباااای من روز عششششششق مبارک عششششششقم در واقع باید بگم رووووووووووووووزت مبارک آخه تو عشششششق بزرگ مامانی مگه میشه هیییییچ عشششقی بزرگتر از عشق یه مادر به نینیش باشههه من که فکر می کنم هییییچ عشقی از عششق من به تو بزرگترنیست آخه تو معجزه زندگی منی عشقم تو یه معجزه ای که با اومدنت نه تنها منو که همممممه دور و بریهارو غرق شادی کردی خدا با دادنت به ماااااااااااااا یه بار دیگه قدرتش رو به رخمون کشید خدا با بخشیدنت به ما بهمون نشون داد که اگه اون بخواد همممه غیر ممکنها ممکن میشه عشق بزرگ من و بابایی روز عشق مبارکت باشه عزیزم تو این روز برات آرزوی عششششق می کنم ...
10 اسفند 1392

اولین پشه کشی

سلام عشششششق مامان امشب اولین پشه کشی زندگیت رو انجام دادی صبح هوا خیلی خوب بود و من هم پنجره ها رو باز کردم تا هوای خونه عوض شه و یک پشه بخت برگشته (از اینهاییکه شبیه مگس هم هستند)اومد تو وشما از اول صبح گیر دادی بهش و هر جا که میرفت شما هم دنبالش بودی هی نشونش میدادی و می گفتی  این چیه؟؟؟؟؟؟ و همش در کمینششششششششششش چند بار هم تا نشست رو زمین اینا اینا گویان میخواستی پا بذاری روش تا اینکه همین الان بالاخره نمیدونم با چه ترفندی کشتیش در تاریخ 92/11/27 ساعت12 شب مامان جان فدات شم من که انقدددددر کنجکاویییییییییییی فداااات فدااااات فدااااات نکته: عکسهای شکارت رو بعدا میذ...
10 اسفند 1392

14ماهگیت مباااارک عشششقم

سلام عسسسسسسسسسسسسسسل مامان دختر نااااازم 14 ماهگیت مبااااارک هرچقددددر دوست داری عمر کنی و 1400 ساااااااااااااال تو یادها بمونی (البته مثل جدت به خوبی ازت یاد بشه) الهیییییییییییییییی    الهیییییییییییییییییییی الهیییییییییییییییییییییییییییییییییی   میسپرمت به دستای قدرتمند خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا این هم گیفتهای 14 ماهگیییییییت از طرف خودمون و به توصیه مشاورت       این هم از طرف خاله افسانه مهربوون دستت درد نکنه خاله مهربووووووون (وقتی خاله افسانه اینا اومدن شما خواب بودی و وقتی بیدار شدی و هدیت رو دیدی خییییییلی...
10 اسفند 1392